موضعی است در شعر عوف بن الأحوص: یسوق صریم شأها من جلاجل الی ّ و دونی ذات کهف و قورها. و در شعربشربن ابی حازم: یسومون الصلاح بذات کهف و ما فیها لهم سلع وقار. (از معجم البلدان یاقوت)
موضعی است در شعر عوف بن الأحوص: یسوق صریم شأها من جلاجل الی ّ و دونی ذات کهف و قورها. و در شعربشربن ابی حازم: یسومون الصلاح بذات کهف و ما فیها لهم سلع وقار. (از معجم البلدان یاقوت)
حلقه های متداخله ای است که علمای هیئات کواکب را بدان رصد کنند. (مفاتیح العلوم خوارزمی). مجموع حلقه های بسیاری است فلزین یا چوبین یا از مقوا که آسمان و حرکات کواکب را نماید و در مرکز حلقه ها کره ای خرد که نمایندۀ زمین است. اصطرلاب الکری: ج، ذوات الحلق. و هی خمس دوائر متخذه من نحاس، الاولی دائره نصف النهار و هی مرکوزه علی الارض و دائره معدل النهار و دائرهالعرض و دائره المیل و فیه دائرهالسمتیه یعرف بها سمت الکواکب: و آلات رصد از کراسی و ذات الحلق و اسطرلابهای تام و نصفی و الشعاع (؟) دیگر که موجود بود برگرفتم. (جهانگشای جوینی). و هر آلتی که رصد را بکار آید بساختند از دیوار و ذات الحلق و مانند این (نوروزنامه ص 70)
حلقه های متداخله ای است که علمای هیئات کواکب را بدان رصد کنند. (مفاتیح العلوم خوارزمی). مجموع حلقه های بسیاری است فلزین یا چوبین یا از مُقوا که آسمان و حرکات کواکب را نماید و در مرکز حلقه ها کره ای خرد که نمایندۀ زمین است. اصطرلاب الکری: ج، ذوات الحِلق. و هی خمس دوائر متخذه من نحاس، الاولی دائره نصف النهار و هی مرکوزه علی الارض و دائره معدل النهار و دائرهالعرض و دائره المیل و فیه دائرهالسمتیه یعرف بها سمت الکواکب: و آلات رصد از کراسی و ذات الحلق و اسطرلابهای تام و نصفی و الشعاع (؟) دیگر که موجود بود برگرفتم. (جهانگشای جوینی). و هر آلتی که رصد را بکار آید بساختند از دیوار و ذات الحلق و مانند این (نوروزنامه ص 70)
مشترک میان دوتن یا دو قوم. میان دو کس یا دو جماعت، دوجانبه. دوجانبی، دوطرفی. که شامل هر دو جانب بود، اصلاح ذات البین. افساد ذات البین: رسول فرستادیم نزدیک برادر... و پیغامها دادیم رسول را که اندر آن صلاح ذات البین بود. (تاریخ بیهقی). مشایخ بخارا به اصلاح ذات البین برخاستند. (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی مؤلف ص 162). ملک نوح بعد از حصول رضاء جانبین و حدوث صفاء ذات البین بر اثر وزیر روانه شد. (ترجمه تاریخ یمینی همان نسخه). و او را (ابوعلی سیمجور فایق را) به موافقت و مرافقت خویش و اتحاد ذات البین بفریفت و او را در این دعوت سمح القیاد یافت. (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی مؤلف ص 55). فایق... ابوعلی را گفت مقصود از ارسال تو بخطۀ جرجانیه و التفاتی که بجانب تو کرده اند، تفریق ذات البین است و آنکه سلسلۀ اتحاد و موافقت ما از هم فروگشایند... (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف ص 126). بخفض جناح ذلت پیش آئی و به استمالت خاطر و استقالت از فساد ذات البینی که در جانبین حاصل است مشغول شوی. (مرزبان نامه)
مشترک میان دوتن یا دو قوم. میان دو کس یا دو جماعت، دوجانبه. دوجانبی، دوطرفی. که شامل هر دو جانب بود، اصلاح ذات البین. افساد ذات البین: رسول فرستادیم نزدیک برادر... و پیغامها دادیم رسول را که اندر آن صلاح ذات البین بود. (تاریخ بیهقی). مشایخ بخارا به اصلاح ذات البین برخاستند. (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی مؤلف ص 162). ملک نوح بعد از حصول رضاء جانبین و حدوث صفاء ذات البین بر اثر وزیر روانه شد. (ترجمه تاریخ یمینی همان نسخه). و او را (ابوعلی سیمجور فایق را) به موافقت و مرافقت خویش و اتحاد ذات البین بفریفت و او را در این دعوت سمح القیاد یافت. (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی مؤلف ص 55). فایق... ابوعلی را گفت مقصود از ارسال تو بخطۀ جرجانیه و التفاتی که بجانب تو کرده اند، تفریق ذات البین است و آنکه سلسلۀ اتحاد و موافقت ما از هم فروگشایند... (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف ص 126). بخفض جناح ذلت پیش آئی و به استمالت خاطر و استقالت از فساد ذات البینی که در جانبین حاصل است مشغول شوی. (مرزبان نامه)
قال الطویق بن عاصم النمیری: عرفت لحبی بین منعرج اللوی و اسفل ذات البان مبداً و محضراً الی حیث فاض المذنبان و واجها من الرمل ذی الارطی قواعد عقّرا بهاکن اسباب الهوی مطمئنه ومات الهوی ذاک الزمان و اقصرا. قال - المذنبان - وادیان بذات البان. و بان من قری مصر و بان من قری نیسابور، ثم من قری ارغیان. (معجم البلدان یاقوت حموی). ابن الاثیر در المرصع گوید: نام موضعی است و در اشعار عرب بسیار یاد شده است و بان درختی است مشهور که میوۀ خوشبوی دارد شاعر گوید: و یوم بذات البان قصر طوله حدیث یکادالروح تشبهه لطفا
قال الطویق بن عاصم النمیری: عرفت لحبی بین منعرج اللوی و اسفل ذات البان مَبداً و محضراً الی حیث فاض المذنبان و واجها من الرمل ذی الارطی قواعد عُقّرا بهاکن اسباب الهوی مطمئنه ومات الهوی ذاک الزمان و اقصرا. قال - المذنبان - وادیان بذات البان. و بان من قری مصر و بان من قری نیسابور، ثم من قری ارغیان. (معجم البلدان یاقوت حموی). ابن الاثیر در المرصع گوید: نام موضعی است و در اشعار عرب بسیار یاد شده است و بان درختی است مشهور که میوۀ خوشبوی دارد شاعر گوید: و یوم بذات البان قصر طوله حدیث یکادالروح تشبهه لطفا
چرخکوده ابزاری که آسمان و رفتار ستارگان را نشان می دهد مجموعه ایست از حلقه های چوبین یا فلزبین یا مقوایی که آسمان و حرکات کواکب را نشان دهد و در مرکز حلقه ها کره ایست کوچک نماینده زمین اصطرلاب الکری
چرخکوده ابزاری که آسمان و رفتار ستارگان را نشان می دهد مجموعه ایست از حلقه های چوبین یا فلزبین یا مقوایی که آسمان و حرکات کواکب را نشان دهد و در مرکز حلقه ها کره ایست کوچک نماینده زمین اصطرلاب الکری